گم‍‌شده

گم‍‌شده -متحیّر سابق- یا هادی المضلین؛ اهدنا الصراط المستقیم
یادداشت‌های پربحث‌تر
آخرین دیدگاه‌ها

چه باید کرد؟

شنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۳، ۰۴:۵۷ ب.ظ

امروز، بعد از یک قرار نیم ساعتۀ یک‌دفعگی، با کسی که مجبورم دائما ببینمش و هیچ دلم نمی‌خواهد که ببینمش... دوباره همان شدم که قبل‌تر در وبلاگ قدیمم ... نوشتم ... که ... دلم خون می‌خوا...

با این تفاوت که امروز می‌دانم آن یک‌نفر کیست .. اما نمی‌شود ...

حدس می‌زنم ... تنها ... نوشتن است که آرامم می‌کند ...اما چگونه بنویسم ... که حتی ... دست نوشتنم هم چلاق شده ...

باید نوشت ... اما ..................... نمی‌شود ...........................  ........................ ................... ..................... ..................... ..................... ..................... ...................... ...................... ...................... ...................... ...................... ...................... ...................... ...................... ......................... ..................... ....................... .................. ............................

بعدنوشت: از دیشب خدا چنان باران محبتی را بر سرم بارانده که مانده‌ام مبهوت .......

سلام علیکم :
به وبلاگ شوق وصال دعوت می شوید
با حدود دو ماه تاخیر در به روز کردن وبلاگ  این سایت شروع به گذاشتن مطالب بسیار ارزنده کرده است.
این وبلاگ با دو مطلب جدید منتظر شما دوستان و ایده هاتون  است .
وبلاگ شما هم بسیار عالی بود.
یا حق
 التماس دعای فراوان
منتظر شما دوستان هستیم
پاسخ:
و علیک السلام
سلام.
خداروشکر.
پاسخ:
سلام
ممنون که هنوز بهم سر میزنی :)
  • سیداسماعیل جلیلیان
  • سید بالاخره عاشق شدی؟ من حاضرم برم برات خاستگاری ها :)
    پاسخ:
    سلام
    عاشق کی؟ "کسی که مجبورم دائما ببینمش و هیچ دلم نمی‌خواهد که ببینمش"؟
    واقعا تو چطوری تونستی از این مطلب سراسر نفرت، بوی عاشقی استشمام کنی؟
    آفرین بر نظر پاک خطاپوشت باد ....
  • I'm Hussein son of Ashura
  • سلام
    به جمع وبلاگ نویسان بیان، خوش آمدید. امیدوارم از تحیر درآیید. البته اگر ازدواج کنید، تمام مشکلات حل می شود! الان خوشی زیر دلتان زده و چون کسی نیست اذیتتان کند، خودت به پر و پای خودت می پیچی!
    بزرگی گفت: اگر سنگ کوچکی را درون کلبه کوچکی بیندازی گمان می کند که زلزله شد، اما اگر صخره ای به دریا بیفتد، دریا اصلا متوجه نمی شود. فرق روح کوچک و روح بزرگ در این است. پرسیدم چطور روحمان را بزرگ کنیم، پاسخ داد با تزکیه و تعلیم... یعنی عمل به احکام اسلام و افزایش معرفت از طرق مختلف مثل مطالعه، درک محضر علما و مستحباتی مثل نماز شب و رسیدگی به دیگران
    پاسخ:
    سلام استاد بزرگوار
    ممنون که وبلاگ من را لایق سر زدن دیدید.
    جملۀ اولتان، کنایۀ قشنگی بود؛ البته خودم خیلی پیشتر بهش رسیده بودم  اما ....
    از تذکرتان هم ممنون. در مورد درک محضر علما، چندسالی هست که دنبال چنین محضری میگردم، اما هنوز کسی را که به دلم بنشیند در مشهد پیدا نکردم (پای صحبت اکثر بزرگان مشهد مثل آیت الله حجت، سیدان، علم الهدی، نخاولی، شیخ مهدی تهرانی، حسن یوسفی، جرجانی و... نشستم). اگر سراغ دارید (یا حتی در شاهرود) حتما خبرم کنید. تهران که بودم، این خوبی را داشت که از این محضرهازیاد بود اما مشهد ...
    به قول شاعر: دعا کنید که حالمون خوب بشه .....


    ارسال دیدگاه‌

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی