تو بندگی چو گدایان به شرط مزد نکن - قسمت چهارم
يكشنبه, ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ۰۸:۰۰ ب.ظ
عرفه که نشد، مانده بود سفر اربعین. عرفه، اواخر تابستان بود و من بیکار؛ اما اربعین وسط پاییز بود و من متعهد به کار که به نظر میرسید هیچ جوره نمیشد تعطیلش کرد. علاوه بر این تمام امید من به سفر عراق، زیارت نجفش بود که میدانستم در این سفر، زیارت نجف آنگونه که باید نمیشود. از طرفی دلم نمیآمد این سفر را از دست دهم. یکی از شبهای محرم، در حین عزاداریها، به امام حسین گفتم این سفر مرا بطلب، میخواهم بیایم فقط برای خودت....