تو بندگی چو گدایان به شرط مزد نکن - قسمت سوم
دوشنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۴، ۰۹:۴۶ ب.ظ
هرچند عاشق نجف بودم؛ و این چند شب یکسره خواب نجف میدیدم؛ اما قبلتر به امام حسین گفته بودم میخواهم یک سفر بیایم مخصوص زیارت خودت ...بعد از چند شب پیامک دادند که:
سفر، دو طرف زمینی، رفت شنبه صبح از تهران؛ برگشت، جمعه صبح از کربلا؛ اسکان کربلاست، یک یا دو روز از کربلا نجف میرویم و برمیگردیم...هر چه سبک، سنگین کردم، دیدم نجفش کم است؛ به دلم نمینشیند؛ میخواستم فقط مخصوص زیارت امام حسین بروم؛ اما دلم رضا نمیداد؛ مشورتی کردم با خانواده؛ آنها هم چندان مایل نبودند؛ کنسلش کردم .... به همین راحتی .... بجایش، شده بودم مثل مرغ سرکنده .... بعد از آن همه خواب نجف؛ آرام و قرار نداشتم .... اما چه میشد کرد؟؟؟؟